دختری لاغر الاغی مینیاتوری دارد. مدت زیادی طول کشید تا آن را حل کرد. اما سیاه پوست فرصتی برای صبر کردن نداشت. بعد از عمل بادکنک، پیچ و مهرهاش را دقیقاً در خرخر جوجه فرو کرد. نمیدانم او در چه شرایطی قرار داشت، اما فکر میکنم او عالی بود. بعد از آن پتک در الاغ، فرو رفتن در بیدمشک او مانند یک تعطیلات بود. و چرا آن دختر سبزه از پسرهای سیاه پوست خوشش می آید؟ آیا آنها دیک شیرین تری دارند یا اسپرم خوشمزه تر؟
هر دختری باید یاد بگیرد که چگونه رابطه جنسی داشته باشد. و وقتی والدین در مورد آن درک می کنند خوب است. پدرش سعی کرد راه آسان را به او بیاموزد، اما مادرش گفت که او بهتر میدانست چگونه بمکد و تکان بخورد. آنها تصمیم گرفتند هنوز به الاغ او دست نزنند، اما رفتارهای خوب را در بیدمشک و دهان به او یاد دادند. مادر معلوم شد که استاد ماهری است و تکنیک درست را به دخترش آموزش داده است. چه خانواده فوق العاده ای!
پسر بالغ نامادری جوان را در آشپزخانه گرفت و البته او را بیرون نداد. او کجا می رفت - آیا او برای تماشای فوتبال در تلویزیون با پدرش می رفت؟ بیدمشک او خیس از میل است. و زبان این سگ به او احساس خوبی می دهد، بسیار شیرین. عوضی نمی تواند جلوی خودش را بگیرد و پاهایش را باز می کند. و اگرچه پدرش حرف پسر را قطع کرد ، اما او به او قول داد که ادامه دهد. داشتن چنین نامادری خونسرد در خانه خوب است.